ادبیات دفاع مقدس الگوپرداز و الگوساز




از مزیّت هایی که می تواند ادبیات دفاع مقدس در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی داشته باشد مزیّت «سندسازی» است که امروزه ادبیات علاوه بر جذب مخاطبین خود و اقناع نویسندگان و پر کردن اوقات فراغت خوانندگان و فعال نمودن زمینه های فرهنگی و هنری می تواند به عنوان سندی غیرقابل انکار از ادبیات و تاریخ این کشور برای آیندگان باقی بماند.
آیندگان می توانند حسب علاقه و اشتیاق و نیاز خود از آن بهره جویند و مطالب مفیدی را از آن استخراج نمایند و یا الگو بگیرند.
این اسناد ادبی، اسنادی هستند که در صورت تحریف هم قابل استناد و استفاده هستند.
در صورتی که توأم با تحریف باشد با تورقی بر متون ادبی و موشکافی و نقادی و تحلیل محتوا و مقایسه ای با آثار دیگران می توان به حقیقت آن اثر پی برد و دریافت که تا چه حدّ ادبیات مذکور در بیان رخدادها، حوادث و جریان های زندگی پیرامونی نویسنده صادق و وفادار بوده است. در این صورت مایه عبرت و خجلت پدیدآورندگان آثار مزبور در همه اعصار خواهد بود.
اما از آنجایی که نویسندگان ادبیات دفاع مقدس عمدتا خود در کوران حوادث جبهه و جنگ قرار گرفته اند و از شمیم کوی یار نفس کشیده اند کمتر دچار لغزش و تحریفات گردیده اند، حتی اگر در بیان و قدرت انتقال پیام و استفاده بهینه از خلاقیت های بکارگیری از کلمات و ماجراها قصوری کم و بیش داشته اند، در بیان مفاهیم صادق بوده اند.
از این روست که ما بر تارک ادبیات ایران، دفاع مقدس را مانند برگ زرینی در تاریخ می بینیم که همانند گوهر درخشانی در ادبیات حماسی، ادبیات نمایشی، ادبیات عرفانی، ادبیات انتقادی، ادبیات توصیفی می درخشد و جریان های فکری و اندیشه ای را متأثر از آن می دانیم.
این تأثیرگذاری با واژه های بی جان در ادبیات، جان تازه ای در روح و جان آدمیان دمانده است.
اگر نوشته ها، سروده ها و آثار نویسندگان معاصر را که بیانگر احساسات پاک سرایندگان و نویسندگان آن نسبت به مفاهیمی چون ایثار، دلدادگی و شهادت پیشگی حماسه آفرینان دفاع مقدس است بزداییم، به جدّ سوز و شور و لطایف و ظرایف و هنر و زیبایی را از متون ادبی گرفته ایم که در آن صورت کلمات، بی هویت و سرگردان در الفبای خیال نویسندگان بی تفاوت باقی می مانند که تأثیری هم در دل مخاطبان نخواهند داشت.
ادبیات دفاع مقدس با توجه به هویت الهی و آرمانی خود در معرفی جهان بینی الهی نیز پیشتاز است و در عصر تکنولوژی و صنعت و ارتباطات و جنگ رسانه ها، بیانگر نوعی ارزش الهی و آرمانی است که فطرت انسان ها را به پذیرش جهان بینی الهی فرا می خواند.
از این رو، مفاهیم در بستر جریان های دفاع مقدس رنگ خشونت و بی رحمی ندارند، بلکه رحمت و عطوفت و مهربانی از آن می تراود، دفاع در مقابل خشونت ترسیم می گردد، دفاع در مقابل بی رحمی و زورگویی و استعمارگری به منصه ظهور می رسد، در مقابل خشونت، دفاع با اقتدار تمام توسط زاهدان شب و شیران روز طراحی می گردد. در این صورت جهان بینی الهی در لایه های این تفکر و بینش نقش عمیقی دارد، مفاهیم اسلامی و انسانی در حدّ اعلا بروز می یابد، مفاهیمی نظیر ایثار، فداکاری، شهادت طلبی، شجاعت، رشادت، خداخواهی سوژه اصلی نوشتارهای نویسندگان و متون ادبی می شود. در چنین ادبیاتی خوانندگان در فراخوان عظیمی از جهان بینی الهی دعوت می شوند.
به همین دلیل است که فطرت خوانندگان بی دغدغه با رزمنده دفاع مقدس خو می گیرد، در شعر دفاع مقدس خوانندگان می خوانند، در قصه با آدمهای قصه همراه می شوند، در فیلمنامه با شخصیت های فیلم می نشینند، برمی خیزند، خو می گیرند و زندگی می کنند، بی آنکه بخواهند خود را در فضای مفهومی جبهه و جنگ قرار می دهند، هر چقدر نویسنده دفاع مقدس و ادبیات ارائه شده با جهان بینی الهی هماهنگ باشد به همان نسبت درتأثیرگذاری و باورپذیری مخاطبان سهیم خواهد شد و لذا مخاطبان با خالق اثر همنفس و همراه می شوند.
ادبیات دفاع مقدس به نوعی در میان ادبیات گذشته و معاصر الگوپرداز و الگوساز است که این معنا هم در محتوا و هم در ساختار قابل اثبات است.
بدین معنا که ادبیات دفاع مقدس توانست با شکستن قواعد و مقررات دست و پاگیر آثار ادبی که منتهی بر ایجاد محدودیت برای نویسندگان متون ادبی می شد از دو عنصر زمان و مکان نهایت بهره برداری را نموده و با تلفیق و مقایسه و یا گریز از ساختارهای رایج، به نوعی نوآوری و خلاقیت دست پیدا کند و الگوهای مناسبی را هم در محتوا، هم در تکنیک ارائه دهد. این تغییر و الگوسازی و الگوپردازی در نحوه نگارش و زبان ادبی شعر، نمایش، داستان به خوبی هویداست. حتی در خلق الگوهایی که به عنوان قهرمان یک شعر، یا یک داستان یا رمان مد نظر است با ابتکارات ویژه ای ارائه می شود که ما این نوع الگوپردازی را جز در حماسه های صدر اسلام و حماسه عاشورا نمی یابیم. برای همین است که هم خوانندگان و هم نویسندگان برای شخصیت های خلق شده در این آثار تقدسی غیرقابل انکار قائل هستند.
تصویری که از شهید چمران، شهید باکری، شهید صیاد شیرازی در شعر، داستان، خاطره، رمان، خلق می شود تصویری دو بُعدی است که هم الگوپردازی می کند و هم الگوسازی می نماید، اگر قصوری در بیان الگوسازی است متوجه بضاعت کم و توان پایین تخصصی نویسنده است وگرنه در جریان ادبیات دفاع مقدس این مهم به وضوح مشهود است که این الگوها در اذهان عمومی، همان الگویی است که نویسنده قصد انتقال مفاهیم را داشته است.
شهین فرتوزی



قسمت نظرات غیر فعال میباشد

یادداشت روز


وجود دبیرخانه دائمی جشنواره تولیدات مراکز استانی ضروری است

برای برپایی کیفی‎تر جشنواره صرفا تعداد شمارگان آن، ارتقای کیفی به جشنواره نمی‎دهد، بلکه در جهت پیشرفت دوره به دوره آن، باید دبیرخانه‎ای مرکزی به‎صورت دائمی تشکیل و در فاصله برپایی دوره‎های مختلف جشنواره به‎طور فعال‎تری عمل کنند. تشکیل دبیرخانه دائمی و برگزاری کارگاه‎های توجیهی ویژه هنرمندان موجب برقراری ارتباط مستحکم بین هنرمندان با جشنواره و تبیین اهداف برای آنان می‎شود تا با توجیه درست بتوانند آثاری متناسب با اهداف جشنواره تولید و از ارسال آثار آرشیوی پرهیز کنند.

بسیاری از از آثار راه‎یافته به چنین جشنواره‎هایی معمولا آرشیوی بوده و بعضی از آن‎ها به جشنواره‎های مختلف راه یافته‎اند، درحالی که می‎توان با ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال به سیاست‎گذاری و توجیه هنرمندان پرداخته و تولیدات فاخری متناسب با موضوع و اهداف برگزارکنندگان جشنواره اقدام کرد. هدف از برپایی این جشنواره‎ها کمک به ارتقای سطح خلاقیت و اندیشه هنرمندان جوان است تا بتوانند با خلق آثار محکم و متناسب با موضوع جشنواره، هنرآفرینی کنند. تداوم جشنواره باعث ایجاد انگیزه بیشتر در جامعه جوان هنرمندان خواهد شد و آنان را وادار می‎کند که به موضوعات مطرح شده در جشنواره عمیق‎تر فکر کنند و از نگاه هنری اثر خلق کنند.

تناسب آثار با ماموریت‎های محوری حوزه هنری از جمله دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، خانواده و بیداری اسلامی از مهمترین ملاک‎ها در این زمینه است. این آثار متناسب با این سیاست‎ها و از بعد مسائل فنی، هنری و زیبایی‎شناسی ارزیابی و داوری می‎شوند. قزوین از دیرباز در زمینه هنرهای تجسمی از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است و به‎واسطه همین ویژگی برجسته، شایستگی و استحقاق این را دارد که دبیرخانه بخش تجسمی تولیدات مراکز استان‎ها را از صفر تا صد بر عهده داشته باشد.

کشف استعدادهای جوان و هدایت آن‎ها مهمترین رسالت جشنواره‎های هنری است. اگر برپایی این جشنواره‎ها صرفا برای برگزاری باشد، بیشتر به‎منزله یک کار نمایشی است، اما اگر به‎صورت کیفی‎تر و دائمی‎تر باشد، می‎توان استعدادهای زیادی را در تمام حوزه‎های مختلف شناسایی و به رشد کمی و کیفی آنها کمک کرد.

 

تولیدات مراکز استان


مصاحبه و گفتگو


گالری تصاویر


فراخوان جشنواره